« 250 فیلم برتر سینما »
اندی (رابینز)، بانکدار محترم و پولدار ایالت نیوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ایالتی شوشنک محکوم می شود و اندکی بعد با رد (فریمن)، زندانی سیاه پوست، دوست می شود. پس از هجده سال، اندی ردی از قاتل اصلی پیدا می کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام میکند، مشکلات شروع میشود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانهها و غیره درمیآورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد میکنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را میرباید و او را وادار میکند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامیکه سولوتزو خبردار میشود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشههایش به باد میرود …
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانوادههای تبهکاری پاک می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع میشود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند.
«مایکل کورلئونه» (آل پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (مارلون براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونه?» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگونگی رسیدن او به قدرت را نشان میدهد و اینکه مایکل چگونه در دادگاه به دفاع از خود در مقابل اتهامات می پردازد…
نیویورک ، آخرین ساعتهاى دادگاهى که براى بررسى اتهام ارتکاب به قتل یک پسر نوجوان پورتوریکویى تشکیل شده است . شواهد حکایت مىکند که پسر ، پدرش را با چاقو به قتل رسانده و حالا همه ، انتظار یک حکم سریع را دارند . از دوازده عضو هیأت منصفه رأى گیرى میشود …
داستان قسمت سوم درست از جایی شروع میشود که قسمت دوم(ارباب حلقهها: دو برج) تمام شده بود. اِنتها از برج آیزنگارد محافظت میکنند و فرودو (الیجا وود) و سام (شون آستین) که توسط گالوم هدایت میشوند در بیابان داگورلد(میدان نبرد) هستند، و این در حالی است که حلقه از گردن فرودو آویزان است. او با سام راه کوه هلاکت را در پیش گرفته و سنگینی حاصل از مسئولیتی را که حلقه روی دوشش گذاشته است را احساس میکند. آنها باید به کوه هلاکت بروند چرا که حلقه در آنجا به وجود آمده ودر آنجا هم باید از بین برود. که ناگهان با تاریکی هوا مواجه میشوند و باید از گالوم که یکی ار حمل کنندههای سابق حلقه بوده است و اکنون چهرهاش تغییر یافته کمک بگیرند … دوبله فارسی فیلم ارباب حلقه ها 3: بازگشت شاه اضافه شد
فیلم فهرست شیندلر، داستان واقعی مقطعی از زندگی اسکار شیندلر، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است...
جولز و وینسنت ( باجگیرهای مارسلوس والاس ) در طی اجرای ماموریتی چند حوان را به قتل می رسانند. در حین قتل اتفاق عجیبی باعث تحول فکر و قلبی جولز شده و جولز تصمیم میگیرد که دست از جرم و جنایت برداشته و بسوی وارستگی گام بردارد. ولی وینسنت که اندیشه جولز را مورد تمسخر قرار میداد به کار خود ادامه داده و در ماموریت بعدی …
داستان در سرزمین میانه اتفاق میافتد و در مورد ارباب تاریکیهاست که در جستجوی حلقهٔ یگانه که خود ساخته است ولی سالها پیش در جنگ از دست داده و حالا از محل آن خبر ندارد میباشد… دوبله فارسی فیلم ارباب حلقه ها 1: یاران حلقه اضافه شد
در دوران جنگ های داخلی امریکا، سه مرد در پی یافتن جعبه ای هستند که حاوی دویست هزار دلار پول مسروقه است: «استنزا» (وان کلیف)، «جو» (ایست وود) و «توکو» (والاک).
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود...
دوستی «یاران حلقه» از هم گسیخته است. اتحاد از بین رفته و برومیر مرده است. فرودو و سم تنهایی به موردور رفته اند تا حلقه را نابود سازند، مری و پیپین بوسیله ء اوروک-های اسیر شده اند، و آراگورن، لگولاس، و گیملی به دوستی روهان ها درآمده اند. از سوی دیگر قدرت سایرون در حال افزایش است. سارومان در آیزنگارد قدرت خود را افزایش داده و میخواهد با سایرون متحد شود تا دنیای انسانها را نابود کنند و قدرت دو برج یعنی ارتانک و باراد دور را بر آنها اعمال کند. ارتش مملو از اورک سارومان آماده ی حمله به آراگون و مردم روهان هستند. یکی از اصلی ترین محافظان حلقه یعنی گالوم که فرودو و سم را برای دست یابی به حلقه تعقیب کرده، دستگیر می شود و برای کشف محل نابودی حلقه بعنوان راهنما بکار گرفته می شود. «نبرد حلقه» تازه آغاز شده است و … دوبله فارسی فیلم ارباب حلقه ها 2: دو برج اضافه شد
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
«دام کاب» (لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. اما همین امر او را به یک مجرم فراری بین المللی تبدیل کرده است و باعث شده عزیزترین چیزهایش را در این راه از دست بدهد. حال به کاب فرصتی برای آزادی پیشنهاد می شود. او با انجام این ماموریت می تواند زندگیاش را پس بگیرد، اما تنها در صورتی که بتواند امری غیر ممکن بنام تلقین را انجام دهد. این بار، کاب و گروهش باید کاری عکس سرقت را انجام دهند: این بار وظیفه آنها دزدیدن ایده نیست، بلکه کاشتن یک ایده جدید در ذهن قربانی می باشد.
شورشیان برای گریختن از دشمن خود یعنی امپراتوری گلستیک پایگاه جدیدشان در هوث را ترک می کنند. «شاهزاده لیا»، «هان سولو» و C-3P0 فرار می کنند و به یک پایگاه قدیمی و خراب پناه می برند اما بعدا توسط «لرد دارت ویدر» دستگیر می شوند. طی این مدت، «اسکای واکر» و R2-D2 از دستورات جدید «بن کنوبی» پیروی می کنند و توسط «یودا» تعلیمات رزمی می بینند. آیا اسکای واکر می تواند دوستان خود را از چنگال لرد سیاه نجات دهد؟
Thomas A. Anderson (توماس اندرسون) مردی است که دو زندگی مجزا دارد. روزها یک برنامه نویس کامپیوتر عادی است اما شب ها به هکری بدخواه تبدیل می گردد که به نام Neo معروف است. Neo همیشه به دنبال اصلیت خود بوده است اما حقیقت بسیار فراتر از آن چه که او تصور می کند قرار دارد. Neo متوجه می شود هنگامی که در حال ارتباط با Morpheus بوده؛ تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. Morpheus یک هکر افسانه ای است که به عنوان یک تروریست توسط دولت شناخته می شود
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد…
«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر میکنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی میفرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (لوئیز فله چر) اعمال میشود مخالفت میکند...
در حالی که قحطی و گرسنگی به کره ی زمین چیره شده، گروهی از ستاره شناسان تصمیم میگیرند تا با استفاده از یک کرمچاله ی فضایی که به تازگی کشف شده، محدودیت های سفر انسان به دور ترین نقاط فضا را از بین ببرند...
زمان زیادی به بازنشستگی کارآگاه ولیام سامرست ( مورگان فریمن ) نمانده از این رو کارآگاه دیوید میلز ( براد پیت ) برای مدت کوتاهی همکار او شده تا بعد ها جانشین سامرست شود. آنها درگیر پرونده قتل های عجیبی میشوند و در تحقیقات خود پی میبرند که قاتل ( کوین اسپیسی )، قربانیان خود را که نمونه های برجسته ای از هفت گناه کبیره (تکبر، طمع، شهوت، غضب، شکم پرستی، حسد و تنبلی) بوده، انتخاب و به قتل میرساند …
«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد که زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یکنواخت میشده است. این طوری است که در همان روز و شب کریسمس، جورج که بواسطه مشکلات مالی حاصل از ورشکستگی به فکر خودکشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد.
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او 6 سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که 40 راهزن به دهکده حمله می کنند و…
«کلاریس استارلینگ» (فاستر)، دانشجوی جوان آکادمی پلیس، مأموریت می یابد و در مورد قتل های زنجیره ای و فجیع دختران جوانی که پوستشان پس از قتل کنده شده، از دکتر روانپزشک آدم خواری به نام «هانیبال لکتر» (هاپکینز) که در زندان است، اطلاعاتی کسب کند …
فیلم با نشان دادن سکانسی از حضور یک سرباز جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش، در گورستان کشتهشدگان نبرد نرماندی، آغاز میشود. سپس صحنه به روز 6 ژوئن 1944 روز نبرد نرماندی میرود. سربازان آمریکایی برای پیاده شدن در ساحل نرماندی در فرانسه که به دست آلمانیها اشغال شدهاست آماده میشوند. قایقها به ساحل میرسند و سربازها بیرون میروند. در همان لحظات نخست ورود سربازان، آلمانیها به روی آنان آتش باز میکنند و بسیاری از سربازان کشته میشوند. کاپیتان جان اچ. میلر به همراه چند تن از سربازان دیگر، سعی میکنند تا خطوط دفاعی ساحلی را بشکنند تا اینکه …
Two boys growing up in a violent neighborhood of Rio de Janeiro take different paths: one becomes a photographer, the other a drug dealer.
«گوییدو» ی یهودی (بنینی) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند…
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
دو روبات با ظاهری انسانی از زمان آینده می آیند، یکی (شوارتسنگر) برای مراقبت از پسر بچه ای به نام «جان کانر» (فورلانگ) ـ که در آینده رهبری مبارزه ی انسان علیه کامپیوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و دیگری «نابودگر تی هزار» (پاتریک) که بسیار پیشرفته تر است و می تواند به هر شکلی دربیاید.
در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» ( فیشر ) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه 2 روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این 2 روبات به دست پسری به اسم «لوک» ( همیل ) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و 2 روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» ( هریسون فورد ) برای نجات لیا اقدام می کنند...
هیل ولی، سال 1985٫ «مارتی مک فلای» جوان (فاکس) نزد «دکرت امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد، ولی «براون» با رگبار مسلسل چند تروریست لیبیایی کشته می شود. «مارتی» نیز با ماشین زمان فرار می کند و به 1955 می رود. دوبله فارسی فیلم بازگشت به آینده 1 اضافه شد ...
دختری 10 ساله در نقل مکان خانوادهاش به حومه شهر، در دنیایی سرگردان می شود که توسط خدایان، جادوگرها، و هیولاها اداره میشود؛ جایی که انسانها به شکل حیوانات در می آیند.
ولادیسلاو (برودی) که یک نوازنده متبحر پیانو است ، مشغول یک اجرای رادیوئی است که انفجار یکی از بمب های آلمان نازی استودیوی رادیو ورشو را به هم می ریزد. ورشو تحت حمله نازی ها قرار گرفته و خانواده ثروتمند ولادیسلاو از جمله پدر ، مادر ، برادرش هنریک و خواهرانش بعد از اشغال این شهر ناچار به ترک آپارتمان مجهزشان هستند. رفتارهای خصمانه ای که با یهودیان می شود این خانواده را نیز می آزارد اما هنوز هیچ کس هدف واقعی این برنامه را نمی داند ، تا اینکه نازی ها یهودیان را سوار یک واگن باری می کنند تا به جایی نامعلوم ببرند. یکی از آشنایان خانواده در پلیس یهودی او را بیرون می کشد و با کمک دوست دیگری در آپارتمانی پنهان می شود. مدتی بعد ورشو غرق گرسنگی ، نکبت و بیماری می شود و ولادیسلاو با مو و ریشی بلند مدام تغییر مکان می دهد تا کسی او را پیدا نکند ، اما سروانی آلمانی ولادیسلاو را در خانه ای متروکه پیدا می کند و …
"پاراسایت" فیلمی کمدی و مهیج محصول سال 2019 به کارگردانی بونگ جون هو میباشد. این فیلم در بخش اصلی جشنواره کن 2019 حضور داشت و برندهی نخل طلای بهترین فیلم شد. "کی وو" مرد جوانی است که آیندهای برای خود متصور نیست. او در خانهای بسیار معمولی به همراه خانوادهاش زندگی میکند. شغل آنها درست کردن جعبهی پیتزا برای یک رستوران است، خانهی آنها بسیار وضع بدی دارد و از اینترنت بیسیم همسایه استفاده میکنند. اما "کی وو" برای آیندهاش برنامههایی دارد و به پیشنهاد دوستش میخواهد معلم خصوصی شود و دوبله فارسی فیلم انگل اضافه شد
Marion Crane یک کارمند است که از بازی روزگار عاصی است. او معشوقه ی خود Sam را در ساعات نهار ملاقات می کند. آنها نمی توانند ازدواج کنند چون Sam ناچار است بیشتر پول خود را برای نفقه بدهد. یک روز وامی 40 هزار دلاری به Marion پیشنهاد می شود و او متوجه می شود که با این پول می تواند زندگی جدیدی را آغاز کند. او این پول را می گیرد و از شهر خارج می شود و به سمت فروشگاه محل کار Sam می رود. پس از یک رانندگی طولانی و خسته کننده گرفتار طوفان می شود. او از جاده خارج می شود و به هتل The Bates می رود. هتل توسط مرد جوانی به نام Norman اداره می شود که تحت سلطه ی مادرش است. دوبله فارسی فیلم روانی اضافه شد ...
شیر جوانی بنام «سیمبا» که فکر می کند باعث مرگ پدرش شده، خود را گناهکار می داند و از هویتش بعنوان پادشاه آینده فرار می کند...
مایلز مورالس پس از به دست آوردن قدرت های فوق العاده از نیش عنکبوت، به عنوان مرد عنکبوتی از شهر محافظت می کند. به زودی، او با نسخه های جایگزین خود آشنا می شود و درگیر نبردی حماسی برای نجات جهان چندگانه می شود.
پلیسی جوان به نام «بیلی کاستیگان» (دی کاپریو) مأموریت می یابد تا در محفل خلافکاری تنگ و به شدت مراقبت شده ی «فرانک کاستلو» (نیکلسن) نفوذ کند. از طرف دیگر، «کالین سالی ون» (دیمن) به مأموریت از طرف «کاستلو» موفق می شود در دستگاه پلیس نفوذ کند...
«دنی وینیارد» (فورلانگ)، نوجوانی سفید پوست است که روزی با چند جوان سیاه پوست درگیر می شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به سال زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود.
در جنگ جهانی دوم خانواده ی سِیتا و خواهر سه سالهاش ستسوکو در کوبه ساکن هستند. پدر افسر نیروی دریایی است و مادر ناراحتی قلبی دارد. در یکی از بمبارانها، مادر پیش از بچه ها به پناهگاه می رسد و طی بمباران پناهگاه، بشدت میسوزد و می میرد. حالا، نگهداری ستسوکو به عهده ی سیتا است. آنها نزد یکی از اقوام دور خود میروند، ولی زن خانه ، پس از مدتی با سنگدلی با آنها رفتار میکند و دو بچه تصمیم میگیرند…
آدم کشی حرفه ای به نام «لئون» (رنو) در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند. «استانسفیلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پلیس، تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتیلدا» (پورتمن) که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد.«ماتیلدا» به «لیون» پناه می برد و خیلی زود این دو با یک دیگر دوست می شوند...
داستان فیلم درباره دو تردست در سالهای نخست قرن بیستم است. آلفرد بوردن (کریستین بل) و روپرت انجییر (هیو جکمن) دو دوست که در جوانی کار شعبدهبازی را با هم آغاز کردهاند با مرگ همسر روپرت در یکی از شعبدهبازیها به دشمنانی سخت بدل میشود. سالها میگذرد آنها تبدیل به شعبدهبازانی نامی میشوند که در کنار تلاش برای بهتر شدن در کارشان، سعی میکنند از اسرار کار دیگری آگاه شوند و انتقام گذشتهها بگیرند. پای دانشمندانی همچون تسلا نیز به این رقابت باز میشود با اختراعاتی میان علم و جادو…
پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس 27 جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
جنگ جهانى دوم. امریکایى ماجراجویى به نام «ریچارد بلین»، معروف به «ریک» (بوگارت) کافه اى را اداره میکند. با ورود عشق قدیمى، «ایلزا» (برگمن)، همراه با شوهرش، «ویکتور لاسلو» که از رهبران نهضت مقاومت است، خاطرات عشقى نافرجام براى «ریک» زنده میشوند و ...
داستان فردی به نام دوک پل آتریدس که یک سفر معنوی و رزمی را آغاز میکند. دراو سعی دارد از آینده وحشتناک اما اجتنابناپذیری که او شاهد آن است جلوگیری کند.
این فیلم ، داستان زندگی فیلیپ پوتزو دی بورگو اشراف زاده ای است که از سال 1993 و بعد از سقوط با چتر ، از گردن به پایین فلج شده است و …
«سالواتوره/توتو» کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطهای عمیق بین او و آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، «آلفردو» میشود. توتو در یک شرط بندی بر سر آموختن فنون پخش فیلم و کار با دستگاه آپارات برنده میشود. بعدها او به خاطر حادثه ای که برای آلفردو رخ میدهد آپاراتچی سینما میشود، تا اینکه دختر زیبایی را میبیند و سخت به او دل میبندد اما ...
در آخرین فیلم صامت چاپلین، او در مقابل جامعه ی مدرن، عصر ماشین ها و پیشرفت بر می خیزد. در ابتدا او را می بینیم که دیوانه وار تلاش می کند تا با خط تولید سفت کردن پیچ و مهره ها همراه شود. او برای آزمایش با یک دستگاه تغذیه ی اتوماتیک انتخاب شده است اما اتفاقات ناگواری که پیش می آید باعث می شود تا رئیسش تصور کند که او دیوانه شده است و چارلی به یک بیمارستان روانی منتقل می شود...
سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد.. دوبله فارسی بیگانه اضافه شد
یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که ...
داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد...
دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دیکاپریو) است، نجات دهد...
« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...
زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان «ویلارد» دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود. همراهان وی هم یکی یکی به قتل می رسند. همینطور که ویلارد به مسیرش ادامه می دهد بیشتر و بیشتر شبیه کسی می شود که برای کشتنش فرستاده شده است...
لئونارد مردی که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و دیگر قادر نیست چیز جدیدی را به خاطراتش اضافه کند. او بوسیله یادداشتها و خالکوبی کردن بدنش، به دنبال مردی است که فکر می کند همسرش را به قتل رسانده. در واقع این هدف آخرین چیزی است که او به یاد می آورد…
صدها سال است که انسان ها کره ی زمین را به دلیل آلودگی ترک کرده اند و روباتی به نام «والی» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا این که از طرف انسان ها روباتی به نام «ایو» به کره ی زمین فرستاده می شود تا امکان بازگشت تمدن بشری به زمین را بررسی کند. خیلی زود «ایو» به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا می کند و پس از چندی به سفینه ی فضایی حامل انسان ها برگردانده می شود. اما «والی» نیز که به «ایو» دل باخته به دنبال او به راه می افتد...
در سال 1936 سرویسهای امنیتی به ایندیانا جونز ماجراجو ماموریت می دهند، مدال «را» را که در اختیار میخانهداری به نام «ماریون راون وود»، معشوقه پیشین ایندی (ایندیانا جونز)، در نپال است، به چنگ آورد …
گئرد وایسلر (با کد شناسائی: HGW XX/7)، بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. وی مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند. آنها ماموریت یافتن مدرکی مبتنی بر «ناهنجاری» گئورگ دریمن را به گئرد وایسلر، بازجوی ارشد پلیس امنیتی اشتازی محول میکنند.
داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد، هنرپیشه های بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و …
انتقامجویان که از هم گسستهاند، دوباره با هم متحد میشوند و به نیروهای نگهبانان کهکشان میپیوندند تا با تانوس که به دنبال تصاحب همهی سنگهای ابدیت و حکمرانی بر فضا، زمان و واقعیت است ، مقابله کنند. اما… دوبله فارسی فیلم ( انتقام جویان: جنگ ابدیت ) اضافه شد ... مدیر دوبلاژ : وحید منوچهری گویندگان : منوچهر والی زاده , محمود قنبری , سعید مظفری , رضا آفتابی , علیرضا باشکندی , وحید منوچهری , منوچهر زنده دل و ....
After refusing to attack an enemy position, a general accuses the soldiers of cowardice and their commanding officer must defend them.
مایلز مورالز یک نوجوان اهل محله بروکلین شهر نیویورک است. پیتر پارکر در دنیای مایلز از دنیا رفته اما مایلز متوجه میشود که پیتر پارکر دیگری در بعد دیگری وجود دارد و از او درخواست میکند تا به او آموزش دهد که او چگونه به مرد عنکبوتی تبدیل شود… دوبله فارسی انیمیشن مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی افزوده شد ...
A veteran British barrister must defend his client in a murder trial that has surprise after surprise.
خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند... دوبله فارسی فیلم درخشش اضافه شد
در سالهاى جنگ جهانى اول در کشور تومانیا، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانى میابد و پس از مدتى که طى آن حاکمیت کشور به دست دیکتاتورى به نام « هینکل » ( چاپلین ) افتاده، از آن جا مرخص میشود...
یک گروه اکتشاف فضایی، «ریپلی» (ویور) را که مدتی در حالت بی هوشی در سفینه ای سرگردان در اعمال فضا گذارنده، نجات می دهند و به یک ایستگاه فضایی می برند. در آنجا «برک» (رایزر)، نماینده ی «شرکت» به او می گوید که بی هوشی اش پنجاه و هفت سال طول کشیده … دوبله فارسی فیلم بیگانه 2 اضافه شد ...
داستان غیر واقعی این فیلم از این قرار است که در طول اشغال فرانسه توسط آلمانی ها در جنگ جهانی دوم یک گروه از سربازهای یهودی آمریکایی در گروهی معروف به The Basterds به طور ویژه انتخاب میشوند تا با پوست کندن سر آلمانی ها و کشتن وحشیانه ی آنها در همه جا ترس به وجود بیاورند.این گروه در عبور از یک گذرگاه با یک دختر نوجوان یهودی فرانسوی برخورد میکنند که از یک تئاتر در پاریس گریخته است و …
بین که تبهکار خطرناکی است شهر گاتهام را تصرف می کند و قصد نابودی آن را دارد و بتمن با کمک دوستانش برای نجات شهر تلاش می کند و …
«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند...
اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی میکند. در دنیای اسباب بازیها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازیها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازیها محبوبیت خود را از دست دادهاست و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی در میگیرد. اما وقوع اتفاقاتی باعث میشود تا آن دو با هم دوست شوند …
«جک ریپر» ژنرال روان پریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در امریکاست که در اقدامی خودسرانه تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رئیس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.
«لستر برنم» (اسپیسی) مردی حدودا چهل و پنج ساله و اسیر دوران گریزناپذیر بحران در زندگی است. تا این که شیفته ی زیبایی «آنجلا» (سوواری)، دوست «جین» (برچ)، دختر خود می شود و تصمیم می گیرد که تحولی در زندگی اش به وجود آورد....
بعد از حوادث مخرب فیلم Avengers: Infinity War 2018، اکنون نیمی از تمام موجودات جهان به خاطر اعمال تانوس کشته شده اند. تونی استارک بدون آب و غذا در فضا معلق شده و اکسیژن او هم رفته رفته تمام می شود. تونی در این بین تلاش می کند که پیامی برای پپر پاتس ارسال کند. در طرف دیگر، اعضای باقیمانده از گروه انتقام جویان با کمک دیگر متحدان خود به دنبال راهی برای بازگرداندن افراد از دست رفته هستند. آن ها در فیلم انتقام جویان آخر بازی می خواهند که یک بار برای همیشه و با تمام توان با تانوس روبرو شوند و نظم از دست رفته را به جهان بازگردانند؛ مهم نیست که این کار آن ها چه عواقبی خواهد داشت...
سال 1941٫ «ستوان ورنر» (گرونه مایر) به عنوان خبرنگار جنگی، در مأموریت زیر دریایی آلمانی «یو- 96) به فرماندهی «ناخدا» (پروخنو) شرکت می کند. اندکی پس از ترک بندر لاروشل در نورماندی، زیردریایی مورد حمله قرار می گیردو مجبور به فرو رفتن به اعماق ناشناخته می شود...
شجاع دل داستان زندگی حماسی یک آزادی خواه اسکاتلندی است که با انگلیسی ها برای استقلال میجنگد. «ویلیام والاس» (مل گیبسون) شخصیتی ستودنی و کم نظیر است که در پی عشق به همسر از دست رفته اش و عشق به سرزمینش آخرین قطره خون خود را فدا میکند.
«ویل هانتینگ» (مت دیمون)، سرایدار دانشگاه MIT، استعداد شگفت انگیزی در ریاضیات دارد، اما به یک روانشناس نیز احتیاج است تا به او در پیدا کردن مسیر زندگیاش کمک کند...
داستان در مورد آشیتاکای ماجراجو است که در یک سفر برای پیدا کردن چندین شی با ماجراهای زیادی روبرو میشود و در این سفر با چندین قبیله میجنگدد و با دختری نیز آشنا میشود...
داستان انیمه برگرفته از رمانی به همین نام اثر ماکوتو شینکای میباشد که مخلوطی از عشق و معجزه است. دو نوجوان دبیرستانی پس از اینکه متوجه می شوند یه شکل عجیب و غریبی به هم مرتبط هستند و هرکدام در رویا خود را در قالب دیگری میبیند، تصمیم میگیرند برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کنند...
این فیلم داستان فردی به نام آرتور فلک را روایت می کند که توسط جامعه طرد شده و همین موضوع باعث شکل گیری شخصیتی در او می شود که... دوبله فارسی فیلم جوکر اضافه شد
سه دانشجو ی احمق در یکی از بهترین کالج های هند , یک اتاق دارند که هر سه در خوابگاه از آن استفاده می کنند که یکی از آن ها عکاس حیات وحش است که به دنبال یافتن دوست گمشده ی خود راهی سفر شده و در طول این سفر با حوادثی رو به رو می شوند : شرط بندی بر سر مساله ای که مدت هاست آن را فراموش کرده اند، مانع از برگزار شدن مراسم ازدواج نامزد دوست گمشده شان و …
A former Prohibition-era Jewish gangster returns to the Lower East Side of Manhattan over thirty years later, where he once again must confront the ghosts and regrets of his old life.
در سال 1927، «دان لاکوود» و «لینا لامونت» یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گیرد. دان همراه شریک قدیمی خود «کاسمو»، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار لینا، باز هم صدای کس دیگری را روی او می گذارند. «کتی سلدن» به عنوان یک بازیگر بلندپرواز وارد صحنه می شود و دان حین کار با او در فیلم، عاشق او می شود...
داستان فیلم درباره ی پسر بچه ای 12 ساله به نام «زین» است که در دهکده ماهیگیری کفرناحوم در خاورمیانه زندگی میکند، او از پدر و مادرش به دادگاه شکایت میکند. در دادگاه، قاضی میپرسد: چرا از پدر و مادرت شکایت کردی؟ زین پاسخ میدهد: چون من را به دنیا آوردند.
بلاروس، نزدیک مرز لهستان، سال 1943. پسر نوجوانی به نام «فلوریا» (کرافچنکو) تفنگی را از زیر خاک بیرون می آورد تا به پارتیزان هایی که، به رهبری «کوساچ»، در جنگل مخفی شده اند، بپیوندد. نیروهای نازی به منطقه یورش می برند و پارتیزان ها عقب می کشند تا خود را برای یک ضد حمله آماده می کنند.
«هری» (لتو) و دوست صمیمی اش «تایرون» (وینز)، معتادان فقیری هستند که در کانی آیلند نیویورک زندگی می کنند. «هری» رؤیای فروش نیم کیلو هرویین را در سر می پروراند تا با پول آن بتواند به اتفاق دوست معتاد دیگرش «ماریون»(کانلی)، بوتیک لباسی باز کند…
اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آنها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.
آخرین قسمت مجموعه ( از نظر داستانی ). در حالی که «دارت ویدر» مشغول ساختن یک ستاره ی مرگ جدید و اصلاح شده در مدار سیاره ی «اندور» است، «لوک اسکای واکر» (همیل)، R2D2 و C3PO را با پیغامی برای مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سیاره ی تاتویین می فرستد که «هان سولو» (فورد) را اسیر کرده است...
لوکاس مربی یک کودکستان در روستای کوچکی در دانمارک است، اومردی تنهاست که تمام عمرش در نبرد برای گرفتن حق حضانت پسر خود بوده است. زندگی لوکاس آرام آرام بهتر میشود او عشقش را پیدا میکند و خبرهایی از پسرش میشوند اما ناگهان اتفاقی زندگی او را زیر و رو میکند...
«جول» که آدمی خجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
فیلم در دوران ماقبل تاریخ شروع می شود جائیکه با ظهور بلوکه ای عظیم میمونها وحشتزده به اینسو و انسو می روند. سپس به عصر مدرن می رویم جائیکه بلوکه ای دیگر روی ماه کشف شده است که امواجی را مداوما به مشتری می فرستد. دکتر دیوید بومن (کی ر دول آ)، فرانک پولی (گری لاکوود)، سه دانشمند منجمد شده و هال 9000 کامپیوتری که مغز سفینه است به مشتری فرستاده شده اند تا گیرنده امواج را شناسایی کنند. اما این ماموریت با خطر مواجه شده است، هال 9000 باید تصمیم بگیرد که جان خدمه مهم تر است و یا اهداف ماموریت.
«کنجى واتانابه» ( شیمورا )، کارمند قدیمى بخش بایگانى شهردارى، در مىیابد که به سرطان معده مبتلا شده و بیش از شش ماه دیگر زنده نمیماند. او ابتدا میخواهد تا از آخرین روزهاى زندگی اش لذت ببرد، اما این بی فایده است و « واتانابه » میمیرد. در مراسم یادبودش، روشن میشود که پیش از مرگ یک زمین بازى براى بچه هاى محله ساخته است.
شش خلافکار حرفه ای با نام های مستعار آقای سفید (هاروی کیتل)، آقای نارنجی (تیم راث)، آقای بلوند (مایکل مدسن)، آقای صورتی (استیو بوشمی)، آقای قهوه ای (کوئنتین تارانتینو) و آقای آبی (ادوارد بانکر)، که با یکدیگر غریبه هستند و خود را با نام رنگ های مختلف می شناسند، توسط شخصی به نام جو کابوت (لاورنس تیرنی) مامور سرقت چندین الماس گرانبها می شوند آنها همگی به موفقیت این سرقت اطمینان دارند، تا اینکه با پیدا شدن سر و کله پلیس در هنگام سرقت، آنها به وجود یک جاسوس و پلیس مخفی در بین خود پی می برند و با جمع شدن در یک انبار کالا به دنبال شناختن این شخص هستند…
یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوان های مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام می زند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابان های عربستان می رود. داستان با نشان دادن مرگ لورنس در 47 سالگی به علت تصادف با موتور سیکلت در لندن شروع می شود و سپس به زمان قبل بر می گردد و ماجراجویی های او را نشان می دهد: سال 1916 که یک افسر جوان باهوش در کایرو بود و ماموریتی برای تحقیق در شورش عرب ها علیه ترک ها در جنگ جهانی اول به او داده شد. او در بیابان های عربستان ارتشی غیر نظامی از عرب ها تشکیل داد و برای مدت دو سال با کارهایی نظیر حمله های بیابانی، تصادف های قطار و حمله ی شترها، ترک ها را به ستوه آورد. در نهایت، او ارتش خود را به سمت شمال هدایت می کند و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می کند.
«سی.سی. بکستر» یک کارمند ساده است که در شرکت بیمه کار میکند. او برای بهتر شدن شرایط کاری و پیشرفت در آن، آپارتمان خود را در اختیار رؤسای بخشهای مختلف شرکت میگذارد تا آنها با معشوقههایشان، ساعاتی را در آنجا مشغول باشند.
«تونی مونتانا» (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا» (میشل فایفر)، دوست دختر رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند...
«راجر تورنهیل» (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی بهنام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام «ایوکندال» (سینت) است.
« والتر نف » ( مک موراى ) زخمى وارد دفتر کارش مىیشود و خطاب به دستگاه ضبط صدا ماجراى خود را تعریف میکند: این که چطور به عنوان مأمور بیمه به خانه ى آقاى « دیتریکس » رفت و به خانم خانه، « فیلیس » ( استانویک ) دل باخت، طورى که قبول کرد در نقشه ى قتل شوهر ثروتمندش و تصاحب حق بیمه با او همدستى کند...
گروهی از خبرنگاران سعی دارند تا آخرین سخنان گفته شده توسط سرمایه دار کلان و رئیس روزنامه Rosebud آقای «چالرز فاستر کین» را رمزگشایی کنند. فیلم با نمایش حلقه ی چاپ روزنامه ای که تیتر آن زندگی نامه ی چارلز فاستر کین می باشد، شروع می شود. پس از آن ما تکه هایی از گذشته ی زندگی چارلز کین را می بینیم. همانطور که خبرنگاران تحقیق و جستجو بیشتری می کنند، تماشاگران به اوج و محبوبیت رسیدن یک مرد را مشاهده می کنند و در آخر می بینند چطور از قله ی دنیا به پایین کشیده می شود...
داستان دانشمند آمریکایی «جی. رابرت اوپنهایمر» و نقش او در توسعه بمب اتم.
شخصی کودکان را در آلمان به قتل می رساند. پلیس سخت در جستجوی اوست. این قتل ها وضعیت جنایتکاران دیگر را نیز به هم ریخته است و جنایتکاران محلی میخواهند به پلیس کمک کنند تا هرچه سریعتر قاتل دستگیر شود...
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ی رفیق اسکاتی ” مادلن” است. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه ی مرگبار کشیده شده اند، اسکاتی سر از پا نشناخته عاشق مادلن می شود...
نیل مک کالی (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. وینسنت هانا (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد …
غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدانهای جنگ در ویتنام روایت میکند. فیلم انتقادی به تزریق روحیه وحشیگری و جنگطلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز است.
«امیلی» یک دختر فرانسوی است که با پدر پیرش زندگی می کند. تجربه های تلخ دوران کودکی اش باعث شده تا او کمی متفاوت به نظر بیاید. او در زندگی نمی تواند عادی رفتار کند تا اینکه بسته ای را در درون دیوار خانه اش پیدا میکند، امیلی سعی دارد صاحب آن جعبه را بیابد...
انیمیشن درمورد پیرمردی است که در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد. خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها در سفری به جنگل ها و طبیعت دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند …
آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روشهای درمانی جدید روی او آزمایش شود... اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
این فیلم بر اساس کتاب منتخب نوشته شده توسط هارپر لی می باشد که داستان آتیکوس فینچ، وکیلی که در آلاباما جایی که در سال 1930 تبعیض نژادی همچنان بر پا بود زندگی می کند را به تصویر می کشد. این وکیل سعی دارد تا از مرد سیاه پوستی که متهم به تجاوز به یک زن سفید پوست است، دفاع کند. مردم شهر سعی می کنند تا وی را از این امر منصرف کنند اما او همچنان بر تصمیم خود قاطعانه پا فشاری می کند...
“سیمین” (لیلا حاتمی) می خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمی خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد می کند و مجبور می شود که…
یک مامور پلیس به نام جان مککلاین ، در تلاش هست تا همسرش و عده ای دیگر را که توسط یک خلافکار مخوف گروگان گرفته شده اند ، نجات دهد. اما…
«ایندیانا جونز» (فورد) پروفسور باستان شناسی است که برای برگرداندن اشیای تاریخی به موزه ها می جنگد. مجموعه داری ثروتمند به نام «والتر» (گلاور) به او می گوید که پدرش «دکتر جونز» (کانری) متخصص قرون وسطی، در میانه ی جست و جو برای یافتن جام مقدس ناپدید شده است و «ایندی» سعی می کند جای او را پیدا کند.
در شهرى در قرن بیست و یکم، کارگران در زیرزمین زندگى میکنند و حاکمان از روى زمین کنترل اوضاع را در دست دارند. «فردر» (فرولیخ)، پسر حاکم اصلى، علایقى به کارگران دارد و در واقع دل باخته ى «ماریا» (هلم)، یکى از رهبران کارگران است.
«تورکیش» (استیتم) و «تامی» (گراهام) از بوکسوری ایرلندی به نام «میکی» (پیت) می خواهند تا در یک مسابقه ی مشت زنی شکست بخورد. از طرف دیکر یک گنگستر روسی، «باریس» (سره بدزیا) که از گنگستری یهودی «فرانکی» (دل تورو) می خواهد که از طرف او روی مسابقه شرط بندی کند و در عین حال از صاحب یک مغازه ی گرویی نیز می خواهد تا با هم دستان کودنش پولهای شرط بندی را بدزدند...
داستان فیلم در دهه 1950 در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در 1950 با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.
داستان فیلم در مورد مرد فقیری بنام «ریکی» و خانواده اش است که به دنبال دوچرخه دزدیده شده اش می باشد، که برای پیشرفت در شغلش به آن نیاز دارد.
فیلم، دو هفته آخر زندگی «پیشوا» یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر میدارد.
«تراویس بیکل» (دنیرو) که سابقا در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده ی تاکسی می شود و چون دچار بی خوابی مزمن است فقط شب ها کار می کند. تباهی و فسادی که دوروبرش در شهر می بیند، مایه ی ناآرامی و آشفتگی او است...
بروس وین که در تمام عمرش، شهر خود، گاتهام را غرق در فساد و خلاف دیده است، تصمیم میگیرد به قهرمانی تبدیل شود که گاتهام بیشتر از هر چیزی به آن نیاز دارد - بتمن.
این فیلم داستان از صفر به قله رسیدن دلال سخت کوشی است که اواخر دهه ی 80 وارد این بازار می شود و با این بدشانسی مواجه می شود که جواز خود را در روز دوشنبه ی سیاه، روز بزرگترین سقوط اقتصادی بعد از دهه ی 20، به دست می آورد. او شغل خود را از دست می دهد اما مجدداً به عنوان تأمین کننده ای وارد بازار سهام کم ارزش می شود. در این گوشه ی تاریک بازار اقتصادی کلاهبرداری به وفور دیده می شود و بلفورت با موج همراه می شود تا به ثروت برسد. او موفق می شود برای خود و... دوبله فارسی فیلم گرگ وال اِستریت اضافه شد
دو جایزه بگیر و ماهر و چیره دست به دنبال یاغی فراری که برای سر او جایزه ای تعیین شده هستند. این دو برای بدست آوردن تمامی جایزه علاوه بر مبارزه با فراری باید از پس همدیگر برآیند که در این راه...
داستان از جایی آغاز میشود که تونی لیپ (با بازی ویگو مورتنسن)، که یک محافظ ایتالیایی آمریکایی از برانکس به حساب میآید، به عنوان یک راننده برای به مقصد رساندن شخصیت دکتر دان شیرلی (با بازی ماهرشالا علی)، که یک پیانیست آفریقایی آمریکایی چیرهدست است، در تور کنسرت او (کنسرتی که از منهتن تا جنوب عمیق ادامه دارد) استخدام میشود. آنها باید به کتاب سبز اعتماد و تکیه کنند تا این کتاب آنها را به سمت موسسههایی هدایت کند که برای یک شخصیت آفریقایی و آمریکایی، امنتر از بقیه مکانها است. آنها در میانهی راه خود، با مشکلات و مسائل نژادی مختلفی برخورد میکنند و به همین دلیل تصمیم میگیرند که اختلافها را کنار بگذارند تا بتوانند در این ماجراجویی طولانی مدت زنده بمانند و همچنین از آن لذت ببرند. دوبله فارسی فیلم کتاب سبز اضافه شد
«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.
«ترومن بربنک» (کری)، کارمند معمولی یک شرکت بیمه، یک زندگی معمولی در شهری معمولی دارد. اما «ترومن» که از زندگی اش راضی نیست و می خواهد دنیا را ببیند، سرانجام کشف می کند که ستاره ی یک نمایش تلویزیونی زنده است...
سال 1948. «دان هیوود» ( تریسى ) قاضى آمریکایى به نورمبرگ آلمان مىرود تا تعدادى از جنایتکاران جنگى نازى را محاکمه کند. «تد لاوسن» ( ویدمارک )، سرهنگ ارتش، دادستان است و «هانس رولف» ( شل ) وظیفهى دفاع از متهمان را به عهده دارد...
این فیلم داستان مردی را روایت می کند که با وجود بالا رفتن سنش، از درخواست کمک از دخترش اجتناب می کند. او سعی دارد تا از شرایط متغیر خود سر در بیاورد. چندی بعد او به کسانی که دوستشان دارد، ذهن خود و حتی چهارچوب اصلی چیز هایی که باور دارد نیز شک می کند...
« ایو هرینگتن » ( باکستر ) ، بازیگرى جوان و شیفته و والهه ى دنیاى نمایش است که یک شب با امید و آرزو خود را به رختکن ستارهى بزرگ برودوی، « مارلو چانینگ » ( دیویس ) مىرساند، و یک داستان غم انگیز و جذاب از زندگى خود را براى او و دوستانش تعریف مىکند...
سال 1954 تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
وقتی دانیل پلانیو اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب، دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانسش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می اورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می کند، کم کم هیچی از ارزش های انسانی، عشق، امید و عقیده باقی نمی ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می افتد...
دانشمندان در یک جزیره پارکی تفریحی ساخته و در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. «جان هموند» گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری کارکنان، دسته ای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
نسخه بدون هاردساب جایگزین شد | پیت میشل بعد از بیش از سی سال خدمت به عنوان یکی از خلبانان برتر نیروی دریایی، به جایگاهی که به آن تعلق دارد بازگشته است. او به عنوان یک خلبان آزمایشی مرز ها و حدود خود را به آزمایش گذاشته است.
«مالکوم کرپو» (بروس ویلیس) روان شناس کودک، در شبی که در یک مراسم جایزهای را دریافت کرده، یکی از بیماران سابقش که اکنون بسیار خشمگین است را ملاقات می کند. بعد از برخورد با او، مالکوم مداوای پسربچهای بنام «کول» را قبول می کند که دقیقا همان علائم بیمار سابقش را دارد. این پسربچه روح مردگان را می بیند. مالکوم وقت زیادی را با بیمار جدیدش می گذراند، بطوری که این امر باعث ناراحتی همسرش می شود. از طرفی طاقت مادر کول از این مشکلات پسرش به سر آمده و اکنون مالکوم تنها امید کول است.
داستان در مورد مردی است که سالها خون و خونریزی راه می اندازد و قلمروی خود را گسترش میدهد و در اخر عمر خود قصد دارد که اموال خود را بین فرزندانش تقسیم کند که تقسیم ها به مزاق پسر سوم خوش نمی آید، و این موضوع باعث جنگ و خونریزی عظیم میشود...
در سال 1944 اسپانیا با حکومت فاشیست، دخترخوانده یک ژنرال ارتشی سادیست، که عاشق کتاب است، برای گریختن از پدر ناتنیاش به یک دنیای تخیلی ترسناک، اما فریبنده می گریزد.
وایومینگ، سال 1880. گاوچران مستی، خیابان گردی را زخمی می کند. «داگت» (هاکمن)، کلانتر مستبد شهر، گاوچران و دوستش را بدون مجازات رها می کند. زن و چند تن از همکارانش هزار دلار جمع می کنند تا به عنوان جایزه به کسانی بدهند که بتوانند آن دو را مجازات کنند. «اسکوفیلد کید» جوان (وولوت) نیز سراغ «ویلیام مانی» (ایست وود)، خلافکار سابق می رود تا بتواند با کمک هم جایزه را به دست بیاورند.
فیلم سه شخصیت اصلی دارد: یک – لولین ماس (برولین) که اتفاقی به چمدانی حاوی دو میلیون دلار که متعلق به قاچاقچیان مواد مخدر بوده، دست پیدا کرده است؛ دو – آنتون چیگور (باردم) قاتل بی رحمی که هر کسی را که سر راهش قرار بگیرد می کشد و به دنبال ماس و پول هاست؛ سه – کلانتر اد تام بل (جونز) که هم می خواهد آنتون را دستگیر کند و هم به دنبال «ماس» است. اما خود آنتون نیز به دنبال ماس و پول هاست تا اینکه این سه نفر…
دانشمندان با یک موجود فضایی روبرو می شوند که مدام تغییر شکل می دهد، و در واقع به شکل کسانی که به قتل می رساند، در می آید.
ریاضی دان برجسته ( راسل کرو ) از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به سمت استادی برگزیده می شود. او توانایی خارق العاده ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با آلیشیا ( جنیفر کونلی ) به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می دهد تا اینکه ظاهرا ویلیام پارچر ( اد هریس ) مامور سیا به سراغش می رود و از او می خواهد با توجه به استعداد بی نظیرش در زمینه فعالیتهای رمز شکنی به سیا کمک کند اما …
یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچهای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود….
سه جوینده ى طلا راهى کوههاى سیرا مادرهى مکزیک می شوند و پس از گذراندن موانع طبیعى و خطر راهزنان، حرص و تفرقه ثروتشان را بر باد می دهد...
شهری توسط دو گروه از تبهکاران اداره میشود و مردم عادی مجبور به اطلاعت از آنها هستند. یک سامورایی با تجربه و باهوش وارد این شهر میشود و با مشاهدهی شرایط موجود، تصمیم میگیرد مردم را از بدبختی نجات دهد.
داستان فیلم در زمان جنگ جهانى دوم روایت میشود.گروهى از اسراى جنگى متفقین در اردوگاه آلمان تصمیم به فرار میگیرند...
شاه آرتور به همراه شوالیه های باوفای خود به دنبال یافتن جام مقدس به موانع احمقانه زیادی برمیخورند. این فیلم نیز مانند سایر کارهای گروه مانتی پایتون هجویه ایست بر مذهب، اخلاق و جوامع انسانی که در زمان ساخته شدنش انتقادهای زیادی را برانگیخت...
داستان انیمیشن در مورد یک دلقک ماهی به نام مارلین است که در مورد پسرش نمو زیادی حساس است و او را در اقیانوس گم میکند و در پی آن با کمک ماهی ای به نام دوری به جستجوی نمو میپردازد تا اینکه …
کلر دوور نجاریست بسیار مذهبی. در مراسم روز شکرگزاری او به همراه خانواده به خانه همسایه خود میرود اما در همین حین، دختر وی و دختر صاحب خانه ناگهان ناپدید میشوند. بعد از ناپدید شدن دختر کلر دوور و دوستش، کارگاه لوکی مسئول تحقیق در این پرونده میشود. اما این پدر ناامید چه مقدار میتواند در حفاظت از خانواده خود موفق باشد و …
قصر متحرک هاول (به ژاپنی: ハウルの動く城) نام یک فیلم سبک انیمه تولید 2004 ژاپن است. این فیلم از محصولات استودیو جیبلی و از آثار متأخر هایائو میازاکی میباشد. داستان درباره دختری جوان به نام سوفی است که بعد از مرگ پدر در کنار نامادری و دو خواهر کوچک ترش زندگی میکند. نامادری از نگهداری دخترها ناتوان است پس برای خواهرهای کوچکتر کار پیدا میکند و از سوفی هم میخواهد تا در مغازه کلاهفروشی پدرش به او کمک کند. اما جادوگری سوفی را نفرین و تبدیل به یک پیرزن میکند و او هم از ترس اینکه در هیبت یک پیرزن دیده شود، از شهر خارج میگردد. سوفی در همان نزدیکیهای جاده به قلعهای میرسد و تصمیم میگیرد شب را در آنجا بگذراند. غافل از اینکه این قلعه همان قلعه متحرک مشهور و متعلق به جادوگری بدنام به نام هاول است. جادوگری که دخترهای جوان را میدزدد و قلبشان را به تسخیر خود در میآورد. سوفی که حالا یک پیرزن است، به عنوان خدمتکار وارد قلعه شده و در آنجا با کالیسفر، شیطانک آتش، که توسط هاول نفرین شده است و به اسارت در آمده، آشنا میشود. آن دو با یکدیگر پیمان میبندند که روز واقعیت نفرین دیگری را کشف کرده و آن را از بین ببرند …
«جان مریک» از بیماری عجیبی رنج میبرد که به سبب آن، پوستش ضخیم و ناصاف شده و برآمدگیهای بزرگی روی بدنش پیداست. او زندگی سختی داشته و همانند یک حیوان با او رفتار میشود تا اینکه دکتری به نام «فردریک ترویس» را ملاقات میکند.
یک تنیس باز بی پول نگران علاقه همسر ثروتمندش به یک نویسنده است. او تصمیم به قتل همسرش میگیرد و با تهدید یک سابقه دار او را مجبور به همکاری در جرم میکند. او باید گریس کلی را به قتل برساند و همزمان ری میلاند در یک کلوپ شبانه خودش را نشان بدهد که مدرک بی گناهی اش باشد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و ...
زنی به «جیک گیتس» (جک نیکلسون)، کارآگاه خصوصی، مراجعه و ادعا میکند که همسرش «هالیس مارلی» (دارل زوئرلینگ) که ریاست منابع آب شهری را بر عهده دارد با دختری جوان رابطه دارد. گیتس، هالیس را زیر نظر میگیرد و از او و آن دختر نوجوان عکس میگیرد، اما بدون آنکه خود بخواهد این عکس در روزنامه ها چاپ میشود و پس از مدتی کوتاه هالیس به قتل میرسد...
آوریل سال 1861، عمارت عظیم تارا در آتلانتا. « اسکارت اوهارا » ( لى ) در مىیابد که مرد رؤیایىاش، « اشلى ویلکس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى همیلتن » ( د هاویلند ) ازدواج کند. اما از طرف دیگر « رت باتلر » ( گیبل ) عضو بدنام یک خانواده ى ثروتمند ساکن چارلستن دلباخته ى « اسکارلت » سرزنده مىشود و در او ویژگىهایى شبیه به خود پیدا مىکند.
«بنجامین اِسپوزیتو» مشاور حقوقی بازنشسته ی ست که درصدد نوشتن یک رمان درباره پرونده قتل حل نشده ی ست که 25سال قبل رخ داده و هنور هم ذهنش را بهشدت درگیر کرده است.
چخماق ، قنداق و دو لوله پر از دود ! فیلمی سراسر خشونت و هیجان که داستان شرکت چند دوست در یک مسابقه پوکر در مقابل هری ساطور ! و حوادث بعد از آن را روایت میکند. دانستن این که هری ساطور کیست بماند به عهده خود شما فقط اینکه او از کسانی که دوستش نباشند با ساطور پذیرایی میکند ! در این بین درگیری های یک گروه از دزدان و مواد فروشها و سرقت 2 قبضه اسلحه فوق العاده ارزشمند با داستان این چند دوست گره می خورد تا یک فیلم زیبا ، خوش ساخت و مهیج در مقابل شما باشد !
رایلی دختر 11 ساله و شادی است که بخاطر شرایط خانوادگی، مجبور می شود به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. با اینحال 5 احساس مهم ذهن او شامل "خوشی"، "ناراحتی"، "خشم"، "ترس" و "انزجار" قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند، اما...
در سال 2020 در انگلستان یک رهبر فاشیست به اسم آدام ساتلر بر مردم حکومت می کند که معتقد است مردم به آزادی احتیاج ندارند و تنها کافیست در آرامش باشند. در همین زمان فرد مرموزی با اسم مستعار وی (V) تصمیم می گیرد با این نظام استبدادی مقابله کند. او که یک نقاب پلاستیکی بر چهره دارد جان دختری به اسم ایوی را که مورد حمله اراذل و اوباش قرار گرفته نجات می دهد و سپس از او می خواهد که در این راه او را یاری دهد اما ایوی از برخورد حکومت هراس دارد زیرا تلاشهای گسترده آنها برای کشف هویت واقعی وی آغاز شده است...
یک مادر به صورت خودجوش از مقامات محلی به خاطر نادیده گرفتن حل پرونده قتل دخترش در مواجهه با مجرمان شکایت می کند…
جِیک لا موتا در آرزوی این است که به اوج قلههای بوکس حرفهای برسد تا از این راه ، به آرزوهایش دست یابد. اما…
رنتون، که عمیقا در بازار مواد مخدر ادینبورگ غرق شده ، تلاش می کند علی رغم جذابیت مواد مخدر و نفوذ دوستانش، رها شود و بگریزد.
داستان فیلم در دوران جنگ جهانی دوم، زمانی که ژاپن نیز وارد جنگ شده است رخ می دهد. آنها در برمه از اسرای جنگی متفقین بیگاری می کشند. در این اردوگاه که گریز از آنجا تقریبا نا ممکن است، اسرا وضعیت زندگی مطلوبی ندارند. از طرفی دیگر ژاپنی ها از آنها می خواهند بر روی رودخانه کوایی یک پل برای خط راه آهن احداث کنند اما در این کار موفق نیستند. ژاپنی ها با کلنل نیکلسون مذاکره می کنند که شاید او بتواند اسرا را برای کار بیشتر و موثر تر تشویق کند اما او شرایط خاصی را برای کار در نظر دارد که ژاپنی ها مخالفند. در این میان یک افسر آمریکایی بنام شیرز موفق به فرار می شود...
داستان این فیلم انیمیشنی دربارهی یک پستچی میباشد که به یک شهر شمالی فرستاده میشود تا در آنجا به ادارهی کارهای روزانه و نامهنگاری مشغول شود ، اما در آنجا کسی به نامهنگاری علاقهای ندارد به همین دلیل او تصمیم میگیرد تا راهی برای برطرف کردن این مشکل پیدا کند و ... دوبله فارسی فیلم کلاوس افزوده شد ...
فرانک به دنبال اختلاف پدر و مادرش در زندگی، و جامه عمل پوشاندن به آرزوهای پدر، تصمیم میگیرد به فرد پولداری تبدیل شده و همچنین، به شأن اجتماعی بالایی دست پیدا کند. در همین راستا، از جعل یک چک شروع کرده و از ظاهر شیک و جذاب خلبانی برای نقد کردن چکها بهره میبرد.
فارگو، داکوتای شمالی. «مارج گاندرسن» (دورمند)، پلیس محلی، زن بارداری است که تحمل، سادگی و رفتار مهربانش، ذکاوتش را پنهان کرده است. وقتی جسد دو سرنشین اتومبیلی در نزدیکی جسد یک پلیس کشف می شود، «مارج» این اتفاق را با پرونده ی دو خلافکار به نام های «کارل» (بوشمی) و «گیار» (استورمار) کنار هم می گذارد...
تامی یک عضو سابق نیروی دریایی آمریکا است که بعد از بازگشت به خانه از طرف پدرش ترغیب می شود تا در مسابقات رزمی که جایزه قابل توجهی هم برای قهرمان در نظر گرفته شده، شرکت کند. تامی قبول می کند تا در این تورنمت شرکت کند و پدرش را هم به عنوان مربی در کنارش قرار می دهد تا به کمک او بتواند قهرمانی را بدست آورد. اما تامی در جریان این مسابقات به برادر بزرگتر خود به نام برندون برخورد می کند و این دو برادر …
«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانهاش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» میرود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.
کارگر بازنشسته ی کارخانجات اتومبیل سازی و کهنه سرباز جنگ کره، «والت کوالسکی» (ایست وود) به تنهایی در محله ای زندگی می کند که آرام آرام توسط آسیایی – امریکایی ها اشغال شده است. شبی «کوالسکی» نژادپرست، «تائو» (وانگ)، نوجوان آسیایی را که قصد سرقت اتومبیل فورد «گران تورینو» ی او را داشته به دام می اندازد. خانواده ی «تائو» در عوض مجازات او را مجبور می کنند که برای «کوالسکی» بیگاری کند و حالا، بر خلاف انتظار، رابطه ای صمیمانه میان «کوالسکی» و «تائو» شکل می گیرد.
آخرین قسمت از سری فیلمهای هری پاتر، در جایی آغاز می شود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی مانده ی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز می شود...
«مگی فیتزجرالد» (هیلاری سوانک) با اصرار فراوان، «فرانکی دان» (کلینت ایستوود) مربی ای که بوکسرهای موفقی را معرفی کرده است متقاعد میکند تا به او شیوهٔ مسابقه را بیاموزد و او را نیز تبدیل به یک قهرمان کند. مگی آنقدر سخت تمرین میکند که راهی مسابقه قهرمانی جهان میشود....
همسایه من توتورو (به انگلیسی: My Neighbor Totoro ) نام پویانمایی محصول سال 1988 کشور ژاپن است. این فیلم از محصولات استودیو جیبلی (و منشا لوگوی کنونی آن) و از آثار فیلمساز بزرگ هایائو میازاکی میباشد و جایزههای بسیاری را از جشنوارههای گوناگون ربود. هایائو میازاکی (متولد 5 ژانویه 1941 در توکیو) کارگردان معروف ژاپنی آثار پویانمایی است. وی علاوه بر کارگردانی، طراح، گرافیست، فیلمنامهنویس و تهیهکننده فیلمهای پویانمایی نیز میباشد. قابل ذکر است این انیمیشن دومین انیمیشن سینمایی ساخته شده توسط هایائو میازاکی میباشد. از صداپیشگان این فیلم به انگلیسی میتوان داکوتا فانینگ را نام برد. داستان انیمیشن درباره «می» کودکی خردسال است که بهمراه پدر و خواهر بزرگش «ساتسکه» برای تعطیلات تابستانی به خانهای دور از شهر میروند. طولی نمیکشد که او و خواهرش متوجه وجود ارواح جنگل میشوند، که توسط بزرگسالان قابل رویت نیستند. آنها با یکی از این ارواح بنام توتورو دوست میشوند و پیوندی عاطفی برقرار میکنند. توتورو هم در انتهای فیلم کمک میکند که می، که بهدنبال مادرش تنهایی راهی بیمارستان شده را پیدا کنند…
در آینده ای دور، در حالی که تنها بیابانی خشک از زمین باقی مانده است، باقیمانده ی نسل انسان ها برای بدست آوردن واجبات زندگی حاضرند یکدیگر را بکشند. مکس، مردی کم حرف که زن و بچه اش را از دست داده است، به تنهایی سفر می کند و در جستجوی صلح می باشد...
علی که کفش کهنه و تعمیر شده خواهرش زهرا را از کفاش محل گرفته، آن را در بازگشت به خانه گم می کند. او برای آن که این اتفاق در زندگی نامطلوب اقتصادی شان خللی ایجاد نکند، مخفیانه با خواهرش قرار می گذارد تا نوبتی از کفش کتانی خودش استفاده کنند. در همین گیر و دار علی عزمش را جزم می کند تا در مسابقه دو و میدانی مدارس شرکت کند و به جایزه نفر سوم (یک جفت کفش ورزشی) دست یابد.
زمان حیات حضرت مسیح. در روز ورود فرمانده جدید منطقه ى اورشلیم، به طور اتفاقى تکه سفالى از پشتبام خانه ى « بنهور » ( هستن ) میافتد، اسب فرمانده رم میکند و او را بر زمین میزند. خانواده ى « بنهور » به زندان میافتند و خودش به بردگى فروخته میشود...
سال 1841، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و بهعنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک بردهدار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود...
ایرلند، قرن هجدهم. کنتس ثروتمند انگلیسی، «لیدی لیندون»، نظر مرد جوان ایرلندی، «بری» را به خود جلب می کند. پس از مرگ شوهر «لیدی لیندون» این دو ازدواج می کنند و «بری» به طبقه ی اشراف راه می یابد.
یک مرد و زن جوان همدیگر را در ایستگاه قطار اروپا ملاقات می کنند و بعد عاشق یکدیگر میشوند و به وین سفر میکنند، اما...
لس آنجلس، سال 2019. «ریک دکارد» (فورد)، از اعضای سابق یک واحد ویژه ی پلیس (معروف به تیغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برایانت» (والش) می پذیرد تا گروهی از روبات ها را بیابد و از بین ببرد. این گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انسانی، با یک سفینه ی فضایی به زمین آمده اند.
در سال 1930 که دولتی فاشیست در حال قدرت گرفتن است و شعله جنگ در حال روشن شدن، هتل بزرگ “بوداپست” به واسطه تلاش فراوان مهماندار و شاگردش به یکی از برترین تفریحگاههای اروپا تبدیل شده است. یکی از مشتریان همیشگی هتل میمیرد و یک نقاشی ارزشمند به مهماندار میرسد، با این اتفاق همه چیز تغییر میکند…
فیلم بر اساس داستان واقعیِ یک مخالف جنگ و پزشک ارتش آمریکا به نام دزموند داس (اندرو گارفیلد) است که حاضر نمیشود سلاحی حمل کند، اما طی نبرد اوکیناوا در جنگ جهانی دوم با وجود شلیکهای بیوقفهی دشمن، یکتنه جان بیش از 75 نفر از همرزمانش را نجات میدهد...
مردی به نام نیک دان (بن افلک) در پنجمین سالگرد عروسی خود گزارش می دهد همسرش امی (رزاموند پایک) ناپدید شده است؛ تحت فشار پلیس و جنون رسانهای، آنچه ابتدا یک ازدواج موفق تصور میشد، شکل دیگری پیدا میکند. به زودی دروغ ها، فریب کاری ها و رفتار عجیب نیک باعث می شود همه یک پرسش مشترک را مطرح کنند: آیا او همسرش را کشته است؟
یک معلم ادبیات به نام «جان کیتینگ» (رابین ویلیامز) برای دانش آموزانش بوسیله عشق و شعر الهام بخش میشود تا دم را غنیمت شمارند.
یک سلمانی که مورد سرقت قرار گرفته، به دنبال انتقام است. او به پلیس میگوید که "لاکشمی" او دزدیده شده، اما مشخص نمیکند که منظور او یک فرد است یا یک شیء. داستان حول محور تلاش او برای یافتن و بازگرداندن "لاکشمی" گمشده میچرخد.
کره جنوبی، سال 1986. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا می شود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مامور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو می روند. تا اینکه یک کارآگاه حرفه ای از سئول می آید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آنها سرنخ هایی از این قاتل سریالی بدست می آورند...
ایرلند دهه ی 1960. جبهه ی آزادی بخش ایرلند (IRA) در یک نوشگاه در گیلفورد بمب گذاری می کند. اما چهار جوانی که به جرم این بمب گذاری دستگیر و محکوم می شوند، در واقع گناهکار نیستند.
در سال 1898، تب طلا همه جا را فراگرفته است و همه کس براى به دست آوردن ثروتى باد آورده به آلاسکا روى می آورد. از جمله « چارلى » ( چاپلین )، ولگردى تنها که خیلى زود با جویندگان دیگر، « جیم گندهه » ( سوین ) دوست مى شود.
هیولاها قدرت شهرشان را با ترساندن کودکان افزایش می دهند. اما آنها به طرز وحشتناکی از این می ترسند که توسط بچه ها آلوده شوند. از این رو ، وقتی که یک بچه وارد شهرشان می شود ، اختلال بزرگی در شهر به وجود می آید و…
نابرابری، بی عدالتی و درخواستهای دنیا ما برای خیلیها استرس و افسردگی به همراه دارد. در این میان برخی از آنها دست به کارهای عجیبی می زنند. فیلم داستان این انسانهاست. انسانهایی که در برابر رویایی با حقیقت آسیب پذیر بوده و ناگهان دست به کارهایی غیر قابل پیشبینی می زنند…
«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...
رتاتویی داستان موشی است بنام رمی که حس بسیار پیشرفته ای از بویایی و چشایی دارد. و این چیزیست که زندگی را برای موجودی که به عنوان یک موش آشغال خور شناخته میشود، مشکل میکند! او از والدینش جدا میشود و به پاریس میرود، پایتخت خوراک شناسان و خوش خور های دنیا. او رستورانی را که قهرمان زندگیش، یعنی سر آشپز معروف آگوسته گوستو ، پیش از مرگش در آنجا کار میکرده را پیدا میکند . همزمان ، آلفردو لینگوینی ، پسر یکی از دوستان آگوسته ، سعی میکند که در همان رستوران کاری برای خودش دست و پا کند. او که بسیار دست و پا چلفتی مینماید، سعی دارد با اضافه کردن هرچه که به دستش میرسد، به یک معجون جوشان، آنرا تبدیل به یک سوپ کند!!! رمی که شاهد ماجراست ، نمیتواند از کمک کردن به آلفردو خودداری کند و در حال روبراه کردن خرابکاری های آلفردو، توسط او غافلگیر میشود. اما در همان لحظه سوپ به سر میز برده میشود و مشتری خوش خوراک، با خوردن اولین قاشق از سوپ ، شروع به تعریف کردن از آن میکند. همه تصور میکنند که آلفردو خالق چنین سوپ خوشمزه ای است و او بلافاصله به مقام یک آشپز حرفه ای ارتقا میابد! و این آغاز یک سری ماجراهاست که فیلم رتتویی را به پیش میبرد...
وقتی جاسوس های متحدین لوکوموتیو یک دانشمند را میدزدند او نیز تک و تنها به پشت خط های دشمن میرود تا لوکوموتیو خود را پس بگیرد...
چیف برودی (روی اسچیدر ) کلانتر شهر ساحلی است که به تازگی در آنجا دختری هنگام شنا گم شده. با پیدا شدن جسد دختر که بصورت وحشیانه ای کشته شده چیف به دنبال علت مرگ اوست و به وجود کوسه در ساحل مشکوک است. با حرفهای سرمایه داران شهر که ساحل منبع درآمد آنهاست و وجود کوسه را در ساحل غیر ممکن می بینند، شک او برطرف میشود اما با کشته شدن...
یک وایکینگ جوان که علاقه زیادی به شکار اژدها دارد، اما بر خلاف انتظار خودش با یک اژدهای جوان دوست می شود و ...
داستان در مورد یک جوان بوکسور است که برای یک باند کار میکند که تمامی تبادلات یک بارانداز را زیر نظر دارند. جوان برای این باند همه کار میکند از قتل تا گوشمالی تا زمانی که با یک دختر جوان آشنا میشود و سعی میکند که از این باند بیرون بیاید، اما... دوبله فارسی فیلم در بارانداز اضافه شد ...
«مری»، دختر 8 ساله ای هست که در ملبورن زندگی میکند و چگونگی به دنیا آمدن بچه، برایش سوال برانگیز شده است. برای رسیدن به جواب قطعی، تصمیم میگیرد به یکی از شهروندهای آمریکایی نامه بنویسد. نامهی او به دست مرد 44 ساله ای به اسم «مکس» میرسد که یک یهودی تنها و افسرده میباشد. این دو، در برخی موارد به هم شبیه هستند و رابطهشان از طریق نوشتن نامه ادامه پیدا میکند.
داستان شهری در امریکای لاتین که مردم در آن بر دو دسته اند: کارگر یا بیکار، و از این دو گونه بیرون نیست: کارگرانی در پرتو سازمان نفت و بیشینه ای بیکار؛ و در هر دو گونه، مردمانی یکنواخت، با زندگی خسته کننده. تا اینکه یکی از چاه های «نفت» آتش می گیرد و برای خاموش ساختنش نیاز به نیتروگلیسیرین است...
این فیلم داستان رقابت طراحان ماشین در سال 1966 و مسابقه جهانی اتومبیلرانی 24 ساعته لمانز که در شهر لومان فرانسه برگزار می شود را روایت می کنند که باید ماشین فراری را شکست دهند. دوبله فارسی فیلم فورد در برابر فراری اضافه شد
پروفسور «بورگ» همراه عروسش، «ماریانه» که در زندگى زناشویى با همسرش مشکل دارد، براى دریافت دکتراى اقتصاد ( در پنجاهمین سالگرد فارغ التحصیلی اش از دانشگاه ) به لوند میرود… تمامی فیلم در 24 ساعت روایت میشود… دوبله فارسی فیلم توت فرنگی های وحشی اضافه شد ...
گروهى از سیاستمداران نابکار، روستایى ساده لوحی به نام «جفرسن اسمیت» را انتخاب میکنند تا جاى سناتورى را که به تازگى درگذشته است بگیرد...
هالی مارتینز رمان نویس داستان های تخیلی, پس از پایان جنگ جهانی به وین سفر می کند تا علت مرگ مرموز دوست قدیمی ش را کشف کند.
اتفاقات فیلم در سال 2024 رخ میدهد زمانی که قدرت شفا بخشی ولورین بشدت کاهش یافته و پروفسور چارلز اگزاویر بسیار ضعیف شده است. با این حال، این دو به دنبال نجات یک دختر میوتنت هستند. دولت در یک عملیات مخفیانه در نظر دارد که میوتنتهای زیر سن قانونی را دستگیر و زندانی کند و پس از آن، آنها را به سلاحهایی مرگبار تبدیل کند…
مشت زنی درجه چندم و گمنام به نام راک بالبوا از راه شرکت در مسابقه های بوکس شرطی و غیرقانونی و جمع آوری طلب های یک نزول خوار زندگی فقیرانه ای را می گذراند. تا این که قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، آپولو ، برای تبلیغ و رسیدن به محبوبیت بیش تر، تصمیم می گیرد تا مسابقه ای نمایشی با یک مشت زن گم نام برگزار کند. به این منظور راکی انتخاب می شود…
«جف لبووسکی» (بریجز) آدم بی کار و بی عاری است که در لس آنجلس زندگی یک نواختی دارد. تا این که یک روز او را با یک «لبووسکی» میلیونر اشتباه می گیرند و ...
مردی در حال انجام یک بازی شطرنج با مظهر مرگ که برای ستاندن جان او آمدهاست، به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ، و وجود خدا می گردد.
داستان در مورد پسربچه ای 5 ساله و با روحیه بنام "جک" می باشد که مادر دلسوزش از او مراقبت می کند. مثل تمام مادرهای مهربان دیگر، مادر جک هم خودش را وقف جک می کند تا او خوشحال و در امان باشد. اما زندگی آنها معمولی نیست، آنها درون مکانی محبوس شده اند که آن را "اتاق" می نامند. تا اینکه سرانجام حس کنجکاوی جک، مادر را مجبور می کند که ریسک کند از آنجا فرار کنند و دنیای بیرون را ببینند...
سال 2029 در بحبوحه ی جنگی هسته ای، ماشین ها و روبات ها عملا کنترل زمین را به دست گرفته اند و مشغول نابود کردن آخرین انسان های باقی مانده هستند. «نابودگر» (شوارتسنگر) موجودی ماشینی است که به سال 1984 فرستاده می شود تا زنی جوان به نام «سارا کانر» (همیلتن) را که مادر «جان»، ناجی بشریت در جدال با روبات ها خواهد بود، بکشد.
روآندا. «پل روسساباجینا» (چیدل)، مدیر هتل «هزار تپه» در کیگالی است. پس از چندی خشونت های قومی بالا می گیرد و افراد قبیله ی هوتو آغاز به کشتار افراد قبیله ی توتسی می کنند. «پل» نمی تواند درست روی دست بگذارد و با این که خودش از قبیله ی «هوتو» است، به پناهندگان توتسی در هتل جا می دهد...
الیزابت سوآن (کی را نایتلی) و ویل ترنر (اورلاندا بلوم) دو جوان در سطحهای خانوادگی متفاوت هستند که عاشق هم میشوند.در این میان پای جک اسپارو (جانی دپ) به میان باز میشود که همراه ویل به ماجرایی خطرناک میروند تا الیزابت را از دست یک کاپیتان نفرین شده کاپیتان هکتور باربوسا نجات دهند و …
در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند...
نه سال پیش، بین «جسی» و «سلین» یک رابطه عاطفی شکل گرفت و پس از آن قرار گذاشتند که شش ماه بعد یکدیگر را ملاقات کنند، ملاقاتی که البته هرگز اتفاق نیفتاد. اکنون جسی به خاطر کتاب جدیدش در اروپا به سر می برد، کتابی که در آن خاطراتش با سلین را بازگو کرده است و هنگامی که در یک کتاب فروشی کوچک در شهر پاریس حضور دارد بار دیگر با سلین رو به رو می شود و برای هر دو آنها احساسات گذشته دوباره تداعی می شود. البته جسی یک ساعت بیشتر فرصت ندارد چراکه باید به فرودگاه برود ولی از تمام این فرصت برای بودن در کنار سلین و صحبت کردن با او استفاده می کند...
در سال 1431، ارتش اشغالگر انگلستان محاکمهاى فرمایشى برپا مى کند تا رهبر نیروهاى مقاومت فرانسه، زنى روستایى به نام « ژان » ( فالکونتى )، را به قتل برسانند...
سه سرباز وظیفه ى امریکایى به نامهاى « آل » ( مارچ ) ، « فرد » ( اندروز ) و « هومر » ( راسل ) ، پس از پایان جنگ جهانى دوم به شهر زادگاهشان باز میگردند تا زندگى جدیدى را آغاز کنند...
جسم دختر بچه ی دوازده ساله ای توسط نیرویی شیطانی تسخیر می شود. مادر او برای نجات دخترش از دو کشیش کمک می گیرد و ...
خانوادهای از ابرقهرمانهایی که سعی می کنند زندگی کاملا معمولی ای را در بین مردم داشته باشند، از روی اجبار وارد یک نبرد می شوند تا دنیا را نجات دهند.
« دوروتى » ( گارلند ) که در مزرعه اى در کانزاس نزد خویشاوندانش زندگى میکند، در اثر گردبادى به سرزمین هایى بر فراز ابرها و آن سوى رنگین کمان میرود...
هاوارد بیل مجری خبر شبکه تلویزیونی آمریکا مجبور به کناره گیری است. مدیر اجرایی شبکه مکس شوماخر دوست صمیمی هاوارد، مجبور به تحویل دادن اخبار بد است. هاوارد نیز نمی تواند قبول کند که مقام 25 سالهاش به عنوان مجری خبر را بدلیل بالا بودن سن از دست بدهد. لذا در خبر بعدی که روی آنتن می رود به تماشاگران اعلام می دارد که قصد خودکشی در آخرین برنامه اش را دارد...
چهار پسر نوجوان یک سفر ماجراجویانه را برای پیدا کردن یک جنازه شروع می کنند و در طول سفر با موقعیت های جالب و خطرناکی رو به رو میشوند.
داستان فیلم در مورد سگی است باوفا که در ایستگاه مترو رها شده است. پروفسور پارکر ویلسون سگ رها شده را می یابد و تلاش می کند تا صاحبش را پیدا کند. اما تلاش او در این زمینه نتیجه ای ندارد، در نتیجه سگ را به خانه ی خود می برد و نام هاچیکو را برای او انتخاب می کند...
راهبه ای به نام «ماریا» به دلیل علاقه ی فراوانش به موسیقی و طبیعت ، از صومعه خارج می شود و به عنوان معلمه و پرستار بچه های «ناخدا فون تراپ» به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. اما… دوبله فارسی فیلم " اشک ها و لبخند ها " اضافه شد ...
دهه 1930، کُره. در دورهی اشغال ژاپن، دختری بعنوان دستیار برای یک زن ثروتمند ژاپنی که زندگی منزوی ای را در کاخی بزرگ میگذراند، استخدام می شود. اما او بصورت مخفیانه درگیر توطئه ای علیه آن زن ژاپنی شده و...
این فیلم به زندگی «کریستوفر مککندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست میپردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم میگیرد تا همهی 24 هزار دلار پساندازش را به موسسهی OXFAM (که یک نهاد خیریهی بینالمللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین میبرد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز میکند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری میبرد. «کریستوفر» در طول سفر با آدمهایی مواجه میشود که قبل از برخورد با سختیها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر میدهند...
هفتم اکتبر سال 1957. «سرهنگ ماتیو» (مارتن) و سربازان چترباز تحت فرماندهی او، ساختمانی را که «علی» (حجاج)، آخرین رهبر سازمان آزادی بخش الجزایر، در آن مخفی شده، محاصره می کنند. با نزدیک شدن زمان حمله ی سربازان، علی وقایع چند سال گذشته را به یاد می آورد...
«تامی» پس از عفو مشروط، از زندان آزاد شده و نزد خانوادهاش بازمیگردد. او متوجه میشود که اهالی آن منطقه مجبور به ترک زمین و خانههایشان شدهاند و خانواده ش نیز برای یافتن کار و ادامه زندگی آمادهی سفر به کالیفرنیا می شوند.
«فیل» (مورای)، گزارشگر هواشناسی تلویزیونی اهل «فیلادلفیا» با نارضایتی به شهر کوچکی می رود تا مراسم سالانه ی روز معروف دوم فوریه را پوشش دهد. صبح روز بعد از خواب بیدار می شود و در می یابد که بار دیگر دوم فوریه است. این اتفاق مرتبا در روزهای بعد هم رخ می دهد...
داستان درباره ی پسریست که با یک ربات آهنی غول پیکر فضایی دوست میشود . رباتی که به طرز عجیبی بی آزار و صلح طلب است اما هیچ چیز مانع تلاش مامور شکاک دولتی برای نابودی این ربات بی گناه نمیشود .
این فیلم دارای سه خط داستانی میباشد که با یک تصادف به هم وصل میشوند. پسر جوانی که با سگ خود، وارد مسابقات شرطبندی میشود؛ مدل زیبایی که با مردی متاهل رابطه دارد؛ و پیرمردی دورهگرد که هر روز با سگهای خود در شهر پرسه میزند.
ندیمه ى جوانى ( فونتین ) در تعطیلات با «ماکسیم د وینتر» ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش، « ربکا »، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود؛ اما یاد و خاطره ى « ربکا » روى زندگیشان سایه انداخته است...
«لوک جکسن» (نیومن) به جرم شکستن دستگاه های پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب امریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم می شود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت «درگلاین» (کندی)، زندانی گردن کلفت، قرار می گیرد. اما خیلی زود حس احترام «درگلاین» را جلب می کند و با هم اقدام به فرار می کنند...
«الن» ( کلبر )، دختر نازپرورده ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز» ( کانولى )، از ازدواج ناخواسته اى که پدرش براى او ترتیب داده میگریزد. خبرنگار کارکشته اى به نام «پیتر وارن» ( گیبل ) سر راه الن قرار میگیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک همراه میشوند...
پسری به دنبال انتقام پدرش که توسط رییس معدن زغال سنگ کشته شده است ...
تراویس آندرسن که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی تراویس – هانتر – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. تراویس می خواهد به دنبال همسرش، جین، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...